کد مطلب:323178 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:242

چند استفتاء از علماء در دفع شبهات بهائیه
ختام كتاب را به چند فقره دست خط حضرات حجج الاسلام كه هر یكی راجع به مطلبی است و برای بعضی كوته نظران كه این گونه مطالب را لازم نمی شمرند مفید است مزمن می دارم اولی از حضرت مستطاب حجة الاسلام و المسلمین آقای آقا میرزا حسین آقا مجتهد مراغه دامت بركاته مطالب ذیل استفتاء شده

اسلامیان بناها به قراری كه خاطر مبارك مستحضر می باشد كه صاحبان ادیان باطله به هرگونه وسائل ممكنه در اضلال و اغواء ساده لوحان مسلمین مضایقه نموده و دائما در ترویج مقاصد خودشان جدیت می كنند آیا در این صورت لازم است بر كسانی كه قادر بر دفع شبهات آن ها باشند مجالس تشكیل داده و به واسطه ی تقریر و تحریر به عموم ناس حقانیت دین حنیف اسلام را با ادله معلوم و شبهات ایشان را دفع نمایند و پرده از روی دسایس و اسرار آن ها بردارند یا نه و در صورت اقتدرا تساهل و تقاعد از این امر جایز است یا نه

11 رمضان 1346 صالح عكاس اقتصاد

جواب استفتاء از طرف آقای مجتهد:

بسمه تعالی

علاوه بر دلالت ادله نقلیه ی عقل حاكم است به اینكه دفع شبهات معاندین دین واجب است و الا ارسال رسل و انزال كتب بی نتیجه می ماند و ائمه علیه السلام از اصحاب خود كسانی را كه قادر به دفع شبهات بوددند مثل هشام و غیره امر می فرمودند و حضرت صادق در روایتی كه می فرمایند العلماء ورثة الانبیاء بعد فرمایش علت
همین فقره در آخر می فرماید فان لنا اهل البیت فی كل خلف عدو لا ینفون عند تحریف العالمین و انتحال المطلبین و تأویل الجاهلین فعلی هذا دفع شبهات باستجماع شرایط مهمه لازم است و الله الهادی الی سواء السبیل.

تحریرا فی 20 شهر رمضان و انا الاقل حسین

ایضا مطابق همین استفتاء و سؤال از حضرات حجج الاسلام نجف اشرف دامت بركاتهم قبلا شده جواب صادر گردیده

بسم الله الرحمن الرحیم

در صورت مقروضه واجب است دفع شبهات كفر و ارشاد بحق بهر نحو باشد و تشكیل مجالس مذكوره از انحاء حسنه ی این مهم بزرگ دینی است و تقاعد از این مطالب در موارد لازمه تقاعد و تقصیر و امتناع از حفظ دین است و الله الموفق حرره محمد الحسینی الیزدی الفیروز آبادی - محل مهر مبارك حضرت علیین رتبت حجة الاسلام آقای فیروزآبادی طالب مضجعه
به طوری كه در این رساله ملاحظه می شود آقای آقا سید اسد الله بدری در ابتدا به قسمی عصبانی و بر عقیده ی بهائیت جازم بودند كه حتی مطالعه ی كتاب كشف الحیل را گناهی بزرگ تصور می كردند ولی معلوم است كه این حالت عارضی بوده و بر اثر معاشرت با اغنام بها هر شهرت دروغی را باور كرده بودند و نیز در مدت سی سال بهائیان نگذاشتند كه ایشان چشم و گوش باز كنند و در هوای تحقیق به پرواز آیند اما از آنجا كه فطرتشان فطرت حق جوئی بود بالاخره
بكتاب كشف الحیل موفق شده تمام مندرجات آن را تقریبا صحیح یافته ضمنا جوابی كه این بنده بر ایشان نگاشته بود و در این رساله درج شد در جود محترمشان تأثیر شدید كرد و آن حوزه ی پر از فساد را بدرود گفته به مذهب رسمی مملكت و دین اجداد عظام خود بازگشت نمودند و اینك مسرورانه در صدر این ورقه عكس شریف ایشان و در ذیل آن عباراتی را كه در گوشه ی عریضه ی بنده به حضرت آیتی به خط خود نگاشته اند درج می نمائیم و در خاتمه توفیقات ایشان و آقای آیتی را از خدای حقیقی (نه خدای اغنام) صمیمانه خواستاریم

خط آقای آقا سید اسد الله بدری در خطاب به آقای آیتی فدیتك - اگر چه باید در هر پست عریضه نگار شده و اظهار ارادت نمایم ولی آقا میرزا صالح را نعم البدل قرار داده كه مشابه مشابه مشابه اذلك الشیئی تصور نموده با علل زائده ی فائقه كه در موقع همگان مكاتبه عرض خواهد شد مزاحم خاطر عاطر نگردیده اكنون كه ایشان عریضه نگار بودند بدین چند كلمه جسارت شد كه از عدم مكاتبه محروم نشده و سستی اعصاب و تنبلی كالعروق الصبحی ملحوظ نشود بلكه همواره درصدد اظهار محویت بوده و تشتت جماعت بهائیان را در نظر گرفته مشغول خدمتگذاری می باشیم و لیس هذا من فضلكم ببعید زیاده جسارت است

سید اسد الله بدری

دیگر شرح مراسلات و اقدامات و خدمات ایشان را موكول به كتاب تاریخ می نمایم و از قارئین محترم التماس دعا دارم (صالح)
پوشیده نماند

این كتاب قریب یك سال است از مراغه به تهران ارسال شده و به نظر ناظر محترم شرعیات رسیده و پس از اصلاح اجازه ی طبع صادر شده ولی به واسطه ی اینكه بایست باسرمایه ی مطبعه چی یا كتابفروش طبع شده باشد تا كنون تأخیر شده اخیرا این جانب ملاحظه نمود كه بهترین مؤید كشف الحیل و فلسفه ی نیكو و بارقه ی حقیقت است كه در این دو ساله به طبع رسیده و طرف توجه مسلم و مسیحی بلكه عموم ملل واقع شده و این كتاب هم مانند آن كتب برای اطلاع عموم مسلمین و مسیحیان بلكه علاقه مندان به مصالح اجتماعی مفید است لذا مبادرت به طبع نمودم - فقط چیزی كه فروگذار شده قصیده ای است كه به قلم و قریحه ی مؤلف در مدح یگانه ادیب دانشمند آقای آیتی مؤلف كشف الحیل نگارش یافته و نیز قصیده ی كه قبلا نظام الشعرای فراهانی در مدح (آواره) آن روز سروده و پایه ی آواره از عرش گذرانیده تمام ادبای قدیم و جدید را ریزه خوار خوان آواره قلمداد نمود!!

خلاصه خبر این دو قصیده به آقای آیتی رسید و جدا اظهار عدم خشنودی نموده نگذاشتند درج كنیم لذا برای جبران جزوه ی كه مشتمل است بر اشعاری كه بین یك نفر مبلغ كنونی بهائی و آواره مؤلف و ممدوح قدیمشان یا آیتی مخالف و مذموم جدیدشان رد و بدل شده به وسائلی به دست آورده علیحده طبع نموده با این رساله در یك مجلد قرار می دهیم تا كافه ی مردم باخلان حضرات آشنا شده بدانند كه مدح و قدح بهائیان و تبلیغات ایشان به قدری بی قیمت است كه حتی به گوش دادن مجانی هم ارزش ندارد

(ناشر)
مقدمه

پوشیده نماند كه بنده ی نگارنده را در نظر بود كه به موضوع كشف الحیل خاتمه دهد و به همین دلیل جلد سوم را با اینكه تمام مداركش حتی خطوط عباس افندی و محفل روحانی و شوقی افندی بلكه عكس خود میرزا حسین علی كه با لباس درویشی نقاب بر رو نهاده و عكس برداشته موجود بوده و هست باز در طبعش تأخیر كردم ولی می بینم مزدوران حضرات دست بر نمی دارند و این خوش اخلاقان نجیب صلح طلب (!) اگر یك نفر را مظلوم دیدند نجابت و صلح جوئی خود را چنانكه هست نشان می دهند در این چند ساله ورق پاره های بسیاری به طور مستقیم و غیرمستقیم به من رسانیده اند كه جز هتاكی و فحاشی از نظم و نثر چیز دیگری را متضمن نیست مانند اشعار شخص همدانی (و سر و نامه ی بی امضا) و همین اشعاری كه ذیلا اشاره می شود و اشعاری كه در یك مجله فارسی منطبعه ی مصر با شتم های وقیحه ی رذیلانه در خطاب به بنده درج شده و اشعاری هم از عباس فرات شنیده شده و كثیر من امثالها كه همه را من به دستور شوقی افندی می دانم زیرا خود او هم در لوحش از رذالت فروگذار نكرده بالاخره نتیجه ی تمام آن ها این است كه چرا پرده از كار برداشتی و نگذاشتی كه ما هر غلطی را به نام دین و مذهب متصدی شویم و هر خیانت و دنائتی رابه اسم مبادی اجتماعی مباشرت كنیم و در آب گل آلود ماهی بگیریم؟! در حالتی كه بعضی این اوراق هم قبل از نشر كشف الحیل رسید مع هذا این بنده همه را به سكوت
گذرانید و مضمون این شعر عربی را در موقع اجری گذاشت



و لو عوی كل كلب القمته حجرا

فصار صخرا به مقدار الف دینار



ولی اخیرا ملاحظه رفت كه از سكوت امثال بنده و آقای نیكو استفاده می كنند و حتی بناء گذارده اند در اطراف این قضیه ساده تبلیغات غیر مستقیم انجام داده ضمنا رفته رفته می خواهند حالات سابقه ی خود را كه هر قضیه را به غمز و لمز بخود نسبت می دادند و هر دامن پاك را به مشت ناپاك خود می آلودند باز اعاده دهند و در لباس روحانیت به قول رئیسشان (مانند فرشته و پری آشكار و مخفی) مفاسدی را متصدی گردند چه در این مدت شش سال كه مخالفت بنده و چهار سال كه مخالفت آقای نیكو و آقای شهاب و سه سال كه مخالف آقای اقتصاد و و و علنی شده و صدها گوسفند از گله ی میرزا بیرون رفته تا دو ماه قبل ساكت بودند و به موجب مراسلات بسیاری كه موجود است از هر شهر و دیار اشاخصی از داخله ی خودشان تشكر از كشف الحیل و فلسفه ی نیكو و مؤلف آن ها اظهار می داشتند و امیدوار بودند كه همان قسمی كه در پناه دولت مقتدر كنونی هر تباین و تخالف و نفاق و دورنگی و به زوال می رود و كارها در مجاری صحیحه خود می افتد این موضوع مفسدت بنیان نیز از میان برود و وحدت ملی حاصل گردد و افكار دین سازی مبدل به معارف پروری و اصلاحات لازمه شود ولی از دو ماه به این طرف باز می بینم وجهه ی خیالشان تغییری به هم رسانیده و متدرجا قلمی به جولان می آورند و قدمی در راه تبلیغ می گذارند و باز به اعاده ی مرض خود امیدوارند
و چون ابتدای ترقی ایران است و موقع قابل ملاحظه است و بیم آن است كه این حضراتی كه دائما وسیله و آلت تأخیر ترقی بوده اند باز افكار مردمان ساده را به این اذكار مشغول سازند لذا لازم دانستم یك بار دیگر قلم بردارم و جواب ترهات یكی از آن ها را بنگارم تا افراد ملت بدانند هیچ امر تازه ای رخ نداده و حرف بهائی همان حرف های رمال ها و فالگیرها است كه حفظ كرده برای تخدیش اذهان و استفاده ی خود به كار برده و در عین اینكه برای یك شاهی این همه حقه می زنند خود را عالم الغیب و محیط بر هر مقصد و مسلط بر همه جا و همه كس قلمداد می كنند.

امیدوارم این آخرین دفعه باشد كه قلم خود را در این موضوع به كثافت آلودم و موجباتی رخ ندهد كه بار دیگر اعاده كنم زیرا منتهی آرزویم این است كه این موضوع را فراموش كنم بلكه تمام ایرانیان وطن دوست فراموش نمایند